صحنه های تازه ( بخش چهارم – اعتراض دولت ایران – قسمت پایانی )
دبیر کل جامعه ملل ((سراریک درومند)) شکوائیه دولت ایران را برای فرد فرد اعضاء جامعه فرستاد و از رئیس جامعه تیتولی درخواست انعقاد جلسه مجمع عمومی نمود . همزمان با این اقدام کمیسر خارجه اتحاد جماهیر شوروی به جامعه ملل اطلاع داد که دولت شوروی حاضر است به فوریت ارتش سرخ را از ایران بیرون ببرد به شرط آنکه دولت ایران شکایتش را از جامعه استرداد نماید . توضیح این مطلب ضرور است که تا این تاریخ هنوز تمام دول عضو جامعه حکومت شوروی را به رسمیت نشناخته بودند . فیروز میرزا نصرت الدوله وزیر امور خارجه ایران به وسیله کراسین نماینده شوروی که جهت مذاکرات سیاسی و اقتصادی به لندن رفته بود پاسخ داد که حوادث ایران با اطمیناناتی که کمیسر خارجه شوروی می دهد مباینت دارد در صورتیکه دولت شوروی حقیقتا اقدام جدی در تخلیه ایران و عدم کمک به متجاوزین نکند پذیرفتن درخواست شوروی برای دولت متبوع وی غیر مقدور است . چیچرین با اشاره به حوادث ایران توضیح داد که خواهان آن نیست که در امور ایران مداخله کند . بالجمله جامعه ملل در 26 خرداد 1299 جلسه عمومی را تشکیل داد و وزیر امور خارجه ایران شکایت دولت متبوعش را مشروحا بیان داشت . اعضای جامعه با استحضار از شرایطی که دولت ایران به شوروی نمود چنین نظر دادند که چون شرایط پیشنهادی ایران موجب استقرار صلح و امنیت و حفظ تمامیت خاک ایران است و دولت شوروی به تخلیه خاک ایران امر اکید صادر نموده است مجمع چنین صلاح می داند که قبل از اتخاذ هر نوع تصمیم در اطراف مواد 10 و 11 و 17 اساسنامه جامعه ملل ( که به موجب آن جامعه موظف است متجاوز را سر جای خود بنشاند ) باید منتظر انجام مواعید اولیاء دولت شوروی بود و از دولت ایران تقاضی می شود مجمع را از جریان بعدی کارها مستحضر دارد . مرکز اداری جنگل در این هنگام در محلی موسوم به گسکره کنار قریه ماکلوان بود لیکن جلسات سران تنها در این محل انعقاد نمی یافت بلکه اغلب در زیده عمارت جدید الاحداث معین الرعایا و یا در قریه اشکلن محل سکونت خواهر میرزا تشکیل می یافت . افراد مؤثر جمعیت که در مذاکرات شرکت داشتند عبارت بودند از محمدی انشائی – محمد علی پیر بازاری – حاجی شیخ محمد حسن آمن – سلطان عبدالحسین ثقفی – حسن الیانی و یکی دو نفر دیگر . نکته قابل ذکر اینکه حاجی محمد جعفر کنگاوری و احسان الله خان و خالو قربان با اینکه از سران قوم به شمار می آمدند در جلسات مشاوره و اخذ تصمیم شرکت داده نمی شدند , علت این محرومیت را می بایست قاعدتا میرزا توضیح می داد ولی او چیزی نمی گفت . احسان الله خان که در گسکره اقامت داشت و از بیکاریش می نالید گله می کرد از اینکه چرا از وجودش استفاده نمی شود و به چه دلیل باید از جلسات بحث و مشاوره برکنار بماند . حاجی محمد جعفر کنگاوری چون تازه وارد بود و هنوز افکار و نیاتش به درستی روشن نشده بود حضورش را در جلسات مشورتی قطعا مصلحت نمی دیدند . خالو قربان قربان نه داعیه ای داشت و نه چیزی از مذاکرات می فهمید . آنکه نظرش در بررسی مسائل از همه پخته تر و به حقیقت نزدیک تر می آمد محمدی انشائی بود , نامبرده که از پیشکسوتان مشروطیت و سوابق ممتد آزادی خواهی داشت ; مردی بود واقع بین و مجرب و اهل قلم و سیاستمدار و در عین حال نیک مشرب و خوش محاوره , امثال و حکایات شیرینی به یاد داشت که با استعمال آنها به بیاناتش روح می داد و مخالفینش را بدین وسیله مجاب می کرد . فرزندان عسکر درامی ( آقاخان و اصلانخان ) که از حملات بیرحمانه برهان السلطنه طارمی به جنگل پناه آورده بودند این زمان در گسکره اقامت داشتند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر