mirza35

مذاکرات ثمر بخش درباره حصول موافقت و همکاری با روسها ( قسمت اول )

سران جنگل بمحض استحضار از پیاده شدن نیروی سرخ به انزلی تشکیل جلسه داده به شور و مذاکره پرداختند . نتیجه مذاکرات آن شد که اسماعیل جنگلی خواهرزاده میرزا به انزلی برود و با فرماندهان ارتش سرخ تماس بگیرد و از وضع فعلی و نیات بعدیشان استفسار و نتیجه را به جنگل گزارش دهد . نماینده مزبور از راه سیادرویشان (ساحل مرداب) به انزلی رفت و در اداره شیلات با فرمانده ارتش سرخ ملاقات نمود اما او قبل از هر نوع مذاکره ای اشتیاقش را به دیدار میرزا ابراز نمود . نماینده جنگل یکی از نقاط ساحلی مرداب را برای این ملاقات تعیین نمود و گزارش امر را به جنگل فرستاد ولیکن اهمیت وقایع روز , اقتضای تعجیل و سرعت عمل داشت لاجرم میرزا پیش از دریافت گزارش در راس هیئاتی به انزلی رفت و به منزل عبدالغنی سرخی کهن شهردار آنجا ورود نمود . مردم بندر از ورود میرزا به انزلی شاد شدند و آذین بستند و مقدمش را با مسرت کامل تهنیت گفتند . استقبالی بدین کم نظیری جهات فراوان داشت از جمله آنکه میرزا شخصا محبوب اهالی بوده و او را به صفت یک قهرمان ملی می ستودند دیگر آنکه از امکان تماسهای جنگی بین مهاجمین و نیروی جنگل نگران بودند که چگونه در شرایط سخت و نامساعد جنگ خواهند توانست جان و مال و فرزند و دارائیشان را حفظ کنند . از روش انگلیسیها چیزی جزء تحیر بدست نمی آمد و دانسته نمی شد که آن همه وسایل دفاعی را برای چه روزی نگه داشته اند ; عدم قدرت دولت در این نقطه سرحدی بر ابهام قضیه می افزود و مردم نمی دانستند که تکلیفشان با نیروی مهاجم که امکان تجاوزاتی از طرف آنها بعید نبود چیست , این تصورات به اشکال مختلف در اذهان مضطرب جلوه می نمود در حقیقت وجود میرزا در انزلی مانند نسیم امید بخشی همه ابرهای نگرانی را مرتفع کرد . مردم دسته دسته به ملاقاتش می شتافتند و با تقدیم دسته های گل از یکدیگر سبقت می گرفتند ; فرماندهان ارتش سرخ نیز از جمله واردین بودند که در همان منزل به وی خیر مقدم گفتند و به یادگار این روز تاریخی عکس گرفتند . در کشتی کورسک که میرزا از فرماندهان ارتش سرخ بازدید به عمل آورد مذاکراتی در محیط صمیمانه انجام گرفت . حاضرین در این جلسه عبارت بودند از : راس کولنیکف فرمانده جهازات جنگی بحر خزر – سرگوارژ نیکیدزه کمیسر عالی قفقاز و اعضاء کمیته عدالت باکو – میرزا کوچک خان – حسن الیانی (معین الرعایا) – گاوک آلمانی (هوشنگ ) – سعد الله درویش – میر صالح مظفر زاده و اسماعیل جنگلی .

صحبتهای اولیه پس از ابراز مسرت از دیدار یکدیگر در اطراف پیشرفت انقلاب روسیه و مساعد بودن زمان برای برافراشتن پرچم انقلاب سرخ در ایران دور میزد که همه حاضرین درباره آن اتفاق نظر داشتند تنها موضوع قابل بحث خط مشی و تاکتیکی بود که می بایست برای پیشرفت همه جانبه انقلاب دنبال شود . میرزا که دارای افکار مذهبی بود و به همین جهت کمونیزم را با افکارش سازگار نمی دید اصرار داشت که تا مدتی بایستی از تبلیغات مسلکی صرف نظر شود . مفهوم بیاناتش تقریبا این بود که هر کس باید آش خود را با قاشقی که خود دارد میل نماید و می خواست بگوید که تمایلات ناسیونالیستی و عامل مذهب , بزرگترین عایق و مانع اشاعه کمونیزم در ایران است . او می گفت چون ایرانیها متعصب اند و به دین و شعایر اسلامی علاقه دارند قطع این پیوند دینی باعث می شود که به انقلاب به نظر نامساعد بنگرند و چه بسا که همین امر و مخالفت هایی که به دنبالش به عمل می آید موجب شکست انقلاب شود . این استدلال البته مورد قبول دیگران نبود چه آنها عقیده مند بودند که تبعیت از عقاید مردم که به حد کفایت فقیر و نادانند مستلزم بقاء به وضع موجود و قبول تسلط انگلیسها است و تمایلات ملی را به عنوان دلیلی برای مردود شناختن اصول جدید کافی نمی دانستند و بدین طریق روز اول ملاقات ; مذاکرات دو طرف بدون حصول هیچگونه توافقی سپری گشت .

هیچ نظری موجود نیست: