دوران تحول ( بخش پنجم - تسلیم شدن دکتر حشمت)
دکتر حشمت از این سفر دور و دراز که پایانی نداشت خسته شد و براثر تامینی که پشت کلام الله نوشته و برایش فرستادند به سرنوشتش نزدیک شد و با 270 نفر از همراهانش که در میان آنها شیخ عبدالسلام عرب نیز دیده می شد تسلیم گرید . شیخ عبدالسلام کسی بود که از روزهای نخست به ندای جنگلی ها پاسخ مثبت داد و در جنگهاهمیشه همراه بود , هنگام ورود اسرا به رودسر یکی از دوستان شیخ عبدالسلام (دکتر محمد خان) خود را به او رسانید و به وی گفت که حاضر است او و دکتر حشمت را از اسارت خلاص کند و فرارشان دهد اما دکتر حشمت قبول نکرد . میرزا همین که خبر تسلیم شدن دکتر را شنید بی اختیار گفت : ((انا الله و انا الیه راجعون)) و با اداء این آیه او را از دست رفته به حساب آورد در حقیقت نیز همین طور بود زیرا دکتر بعد از ورود به لاهیجان برخلاف آنچه تصور می کرد مورد اهانت قرار گرفت و متین الملک قریب سیلی به گوشش نواخت و انواع ناسزا نثار وی و یارانش شد و عاقبت چنانچه خواهیم دید اعدام گردید .
میرزا پیش از تخلیه فومنات نمایندگانی به بادکوبه فرستاد و آزادی خواهان قفقاز را در ارسال اسلحه به یاری طلبید , اسماعیل خان جنگلی خواهر زاده اش همراه مشدی علیشاه هوشنگی داوطلب این ماموریت شدند اما توفیقی نصیبشان نگردید و بعد از چندی با دست خالی مراجعت نمودند .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر