توسعه و تکامل (بخش هشتم ـ تشکیلات جنگل <قسمت اول>

جنگلی ها پیش از آنکه سازمان اداری و جنگلیشان را آغاز کنند مصادف با عملیات خصمانه امیر مقتدر شدند و جنگی در بینشان در می گیرد که در راس قوا امیر مقتدر بود و از طرف دیگر میرزا کوچک خان و دکتر حشمت .
رشید الممالک شقاقی معروف به ((ابیش خان))که برادر عظمت خانم فولادلو و امیر عشایر خلخالی بود به میانجی گری برخاست زیرا هم از هواداران جنگل و هم همسایه دیوار به دیوار امیر مقتدر (ضرغام السلطنه) بود و به کمک فکری سلطان الواعظین خلخالی که مردی پاک سرشت و شاعر پیشه بود و مرآت السلطان رئیس دارایی خلخال و ناصر دفتر روائی و شجیع الدوله و انوشیروان کرگانرودی موجبات ترک مخاصمه و اصلاح طرفین را فراهم آورد , بعدها همین افراد همراه عده ای از روساء شاهسون و از جمله آنها عظمت خانم فولادلو به فومن آمده سوگند وفاداری یاد کردند و به گرمی پذیرایی شدند .
امیر اسعد تنکابنی فرزند سپه سالار نیز بعد از مذاکره با نماینده جنگل میرزا محمود محله ای معروف به گارنیه که از مردان شریف و وارسته و نیک اندیش بود با مداخله و صلاح اندیشی شیخ نور الدین خلعت بری و حاجی نظر علی طالقانی از در اطاعت و انقیاد در آمد و همراه امیر انتصار و منتظم الملک تنکابنی و سالار رشید به منظور اتحاد و انجام یافتن مراسم تحلیف به کسما ورود نمود و پس از جلب اعتماد جنگلی ها به اقامتگاهشان برگشتند و این زمانی بود که امیر اسعد از طرف نور و کجور مورد مهاجمه قرار گرفته و چیزی باقی نمانده بود که بین دو شاخه گاز انبر گرفتار شود و به عقل و درایت نزدیکتر می آمد که جنگل را به عنوان پناهگاه و تکیه گاهش برگزیند .

هیچ نظری موجود نیست: