توسعه و تکامل (بخش چهارم)

دولت ایران به توصیه سفارت روس مفاخرالدوله را به جای حشمت الدوله به گیلان فرستاد و فرماندار جدید علیرغم سلفش مخالفت با جنگلیها را از ٱغاز کار ساز کرد , جنگلیها نیز در مقام نشان دادن عکس العمل برآمدند و برای اهانت به وی ; لقب او را به دو جزء ((مفا)) و ((خرالدوله)) تجزیه و در روزنامه جنگل منعکس ساختند .
این فرماندار که ظاهرا مرد مجرب و کاردانی نبود قدرت حکمرانیش از چهار دیوار دارالحکومه تجاوز نمی کرد از این جهت واقعه مهمی در زمان فرمانداریش به وقوع نه پیوست مگر آنکه یک روز شکایتی شد که عوامل دولت روس زارعین گیلانی را در جاده عراق معطل نموده و بدون دریافت عوارض مرخصشان نمی کنند آقای فرماندار از این رفتار غیر دوستانه تغییر حال داده و گفته بود چگونه چنین عملی امکان وقوع دارد مگر مفاخرالدوله مرده است ؟ این امر با هیچ یک از جهات حقوقی و قوانین بین المللی سازگار نیست اساسا افراد بیگانه حق ندارند در داخل کشور شاهنشاهی از رعایای داخلی عوارض بگیرند و به مردم نوید داد که با اولیا مسئول امپراتوری مذاکره کرده و این بدعت عجیب را عما قریب خواهد برانداخت .
در مراجعات بعدی تظلم خواهان به فرمانداری آنها با تبسم فرماندار مواجه می شدند که به آنها می گفت : قضیه را خاتمه داده است و قرار شده است بعد از این رعایای داخله عوارض بدهد و خارجه ندهد .!!

هیچ نظری موجود نیست: