فراز و نشیب جنگل (بخش پایانی)
اکنون به جایی رسیده ایم که طبع حساس و زود رنج (افسینکوف) دچار ملالت و افسردگی است , از اینکه بر خلاف انتظارش می بیند مساعیش در دفع جنگلی ها به نتیجه مثبت نرسیده , سخت آزرده است و به خاطر همین آزردگی است که از متصدیان مسئول به طور مواخذه می پرسد ((پس چه وقت کار جنگل پایان خواهد یافت)) اما بلافاصله خود پاسخ این پرسش را می دهد چون دیری نمی گذرد که با مراجعه به مقامات حکومت ایران در حدود چهار هزار نفر قزاق سواره نیزه دار و پیاده و توپخانه به فرماندهی کالچوک اف به جنگل گسیل می گردد .
امیر مقتدر طالش نیز دستور می یابد که با عده کافی از راه (ضیابر) نزدیک شود , برهان السلطنه طارمی هم پیشروی از راه طارم را به عهده می گیرد .
قرار می شود هفتصد نفر قزاق ایرانی به سرکردگی مامانوف از راه زنجان و ماسوله حمله را آغاز کنند و قزاق های پیاده با پشتیبانی توپخانه از خط رشت پیشروی نمایند و جنگلی ها را در تنگنای این محاصره گاز انبری نابود سازند .
وضع خیلی نامساعدی پیش آمده بود که جنگلی ها را در یک موقعیت وخیم قرار می داد زیرا گذشته از محاصره نظامی با فقدان خواربار و نیازمندی های جنگی روبرو بودند به علاوه برف سنگینی به زمین نشسته که امکان نقل مکان و حرکت چابکانه را دشوار می ساخت معهذا دست از مقاومت برنداشته و در شرایط سخت جنگیدند که در یکی از زد و خوردها فتاح انرلیجی و سرخ حسن و ماشاءالله خان و محمد آقا خان و عزت الله ترک و 9 نفر دیگر مقتول گردیدند , عده بیشتری اسیر و بقیه به غارها و شکاف کوه ها پناه بردند که از جمله تلف شدگان از سرما ((عنایت)) خواهر زاده میرزا بود .
جنگلیها با این شکست از اسب افتادند ولی از اصل نیفتادند و تعقیب هدفشان را همچنان دنبال کردند .
تقریبا سه ماه بعد از شکست ماسوله جنگلیها از کمینگاهشان خارج و مجددا به سمت فومنات سرازیر شدند و افراد متفرق , یکدیگر را باز یافته به فعالیت های تازه تری پرداختند .
در گوراب زرمخ و کسما و کیش دره و پلنگ دره جنگ های کم دوام و زودگذر روی داد ولی عاقبت نیروی دولتی دست از پیکار کشید و منتظر دستور اولیا مرکز شد . قزاقان روسی هم به جبهه های دیگر رفتند , جنگلیها با اغتنام از این فرصت به تجهیز قوا و تازه کردن نفس پرداختند . کسما مرکز نیروی چریک و گوراب زرمخ مرکز تاسیسات نظامی گردید .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر