فراز و نشیب جنگل (بخش هفتم)
حالا موقعی است که به جنگلیها از هر طرف تبریک می رسد و نام جنگل به احترام یاد می شد و اثر این پیروزی حتی در روابط مالک و زارع نیز رخنه کرده بود . دیگر مالک به خود اجازه ناسزا گوئی به زارع را نمی داد زیرا بسیاری از دهقانان و کشاورزان اسلحه بدست گرفته و دوشادوش جنگلیها در نبرد بودند . علما و اعیان و بازرگانان طرفدار روس مانند شریعتمدار - حاجی رستم - گنجه ای ها - حاجی صمد خان - الوش بیک - باقراف ها و دیگران که به قدرت بیگانه متکی بودند و با افراشتن پرچم روس بالای منازلشان به مصونیت خویش اطمینان داشتند کم کم این مصونیت را متزلزل دیدند .
طبقات متنفذ دیگر نیز رفته رفته نگران اوضاع و حوادث محتمل الوقوع آینده شدند ; لیکن اکثریت مردم گیلان پیداش این عده را به فال نیک گرفته و چنین می اندشیدند که طلیعه قیام جنگل , پایان بدبختی گیلان است .
جنگلیها در جنگ (ماکلوان) قزاقان اسیر ایرانی را با اعزاز و احترام مرخص نموده با دادن خرجی و لباس , لازمه آزادمنشی را در حقشان به جای آوردند طبیعی است یک چنین رفتاری به نیک نامیشان میافزود و حسن شهرتشان را چند برابر می ساخت معهذا تضمینی نبود که همین افراد مرخص شده برای دومین و چندمین بار به سرکوبیشان نیایند , کما اینکه چند نفر آنها که در چنگ (ماسوله) شرکت کردند همان اسیران جنگی (ماکلوان) بودند که با دادن قول شرف نظامی آزاد شده بودند ولی قول و قرار خویش را زیر پا گذاشته بودند و به جنگ جنگلیها آمده بودند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر