فراز و نشیب جنگل (بخش ششم)

مقامات روسی بعد از شکست مفاخر به سراغ ((نصرت اله خان طالش)) می روند لیکن از او نیز اعجازی نمی بیند این شخص که به القاب امیر مقتدر و ضرغام السلطنه شهرت داشت از اینکه قدرتی در زیر گوشش به وجود آمده که به هر روی مزاحم قدرت ایلی و خانی او است طبعا نمی توانست راضی باشد و لذا عنوان نایب الحکومگی فومنات را به منظور دفع جنگلی ها پذیرفت و مهیای کارزار شد و برادرش محمد خان سالار شجاع را به مقابله جنگلیها فرستاد و او با اینکه ضیابر (مرکز گسکر) را غارت نمود و آتش زد معهذا توفیقی نصیبش نگشت و دست از پا کوتاه تر به طالش برگشت .
کنسول روس تصمیم گرفت قزاق های روسی را که در بی رحمی شهرت داشتند برای سرکوبی جنگلی ها بفرستد و بدین منظور سیصد قزاق زبده روس را همراه پنجاه قزاق ایرانی که دست کمی از همقطارهای روسی نداشتند تجهیز و با مهمات کافی به فرماندهی ابوالفتح خان یاور به جنگل فرستاد ; این عده بدون برخورد به هیچ مانعی از ((کسما)) گذشته از راه اشکلن به طرف ماکلوان پیش رفتند و همین که به این نقطه رسیدند جنگ بین آنها در گرفت , جنگلیها در تپه های گسکره سنگربندی کرده بودند و عده ای پشتشان را از ناحیه کلرم محافظت می کردند و در جناح چپ آنها کوه های ((گلونده رود)) قرار داشت که غیر قابل عبور بود و مقابلشان جاده ماکلوان به ماسوله واقع شده بود که خط حرکت مهاجمین بود با اینکه تعداد مجاهدین از هفتاد نفر تجاوز نمی کرد و مهاجمین سنگرهای دفاعی را به شدت می کوبیدند معهذا در پناه تپه های گسکره که مسلط به جاده ماکلوان است و ابراز شجاعت افرادی مثل علیشاه قزاق و بالام (پاتاوانی) و انام (آب کناری) و خالو میرزا علی و دیگران بعد از ساعتها زد و خورد شکست به نیروی اعزامی رسید به قسمی که فقط 134 نفر توانستند به صومعه سرا برگردند بقیه یا کشته و یا زخمی و یا اسیر شدند .
جنگلی ها مقداری اسب به غنیمت گرفتند و بدین طریق جنگ ماکلوان نیز با پیروزی جنگلیها پایان یافت .

۱ نظر:

ناشناس گفت...

باسلام تشکر از اطاعات مفید شما چنانچه از شخصیت بالام پاتاوانی اطلاعات دیگری دارید در وب لاگ بگذرید.با تشکر