قسمت چهاردهم (رپرتاژی از جریانات چهارماهه انقلاب - بخش دوم)
پس از کسب موفقیت در اطراف این چند ماده و تصرف مرکز آن وقت بقیه مواد مرام را با تطبیق به روحیات مردم , آن هم به قدری که ممکن است اجرا کنیم . اگر این ترتیب رعایت شود قول می دهم ظرف مدت سه ماه مرکز را تصرف نموده و موفقیت شایان به دست آوریم . حضرات , قولم را تصدیق و قبول نمودند و قرار شد فقط اسلحه به ما بدهند و نفرات هر قدر تعیین کردیم و بخواهیم روانه کنند مخصوصا تاکید شد که نبایستی در امور داخلی ما مداخله کنند و همان طور که لنین و تروتسکی اظهار داشته اند که (( هر ملتی خود باید مقدراتش را در دست بگیرد )) زمام امور در دست ایرانی باشد حتی تکلیف کردم که در مقابل اسلحه قیمت بدهیم قبول نکردند و بدین طریق قراردادمان پایان یافت . از جنگل به رشت آمدیم اعلان جمهوریت دادیم تمام طبقات با شادی فوق العاده و چهره های گشاده ما را پذیرفتند و همه نوع در مقام همراهی و کمک برآمدند . با شوق تمام مشغول فعالیت شدیم و به منجیل هجوم کردیم . روزی که منجیل تصرف شد مصادف شدیم با نیروی هشتصد نفری که محرمانه وارد رشت نموده و به کمک چند نفر نادان که اسم نمی برم رشت و انزلی را تصرف کردند و منظره های فجیع ایجاد که جنابعالی همه را به چشم دیده و بهترین شاهد صادقید . ولایات را خراب و دشمن را چیره ساختند . ملت ایران را که با انقلاب مساعد بوده به ضدیت با خود واداشتند ; به من در کمال بی شرمی نسبت دزدی و خیانت و سازش با شاه و انگلیس دادند . به پسیخان و فومن و کسما هجوم نمودند با بنده در مقام مصادمه و جنگ برآمدند چون حقایق تا حدی از نظر مردم مکتوم بود میل داشتم تدریجا قضایا کشف شود به این جهت از مصادمه احتراز کردم و آنقدر در جنگل مماطله و امرار وقت نمودم تا اوضاع بدین طریق که ملاحظه می فرمائید منتهی شد . همان وقت نامه هایی که به مدیوانی نوشتم اوضاع امروزی را پیش بینی کردم و به آنها خاطر نشان نمودم که رونوشتی از نامه های متبادله را برای استحضارتان میفرستم اکنون از جنابعالی داوری می خواهم آیا انقلاب همین است که آقایان دست به کارش شده اند؟ آیا انقلابی ها همین موجودات نازنین و دردانه ها هستند ؟
پس از کسب موفقیت در اطراف این چند ماده و تصرف مرکز آن وقت بقیه مواد مرام را با تطبیق به روحیات مردم , آن هم به قدری که ممکن است اجرا کنیم . اگر این ترتیب رعایت شود قول می دهم ظرف مدت سه ماه مرکز را تصرف نموده و موفقیت شایان به دست آوریم . حضرات , قولم را تصدیق و قبول نمودند و قرار شد فقط اسلحه به ما بدهند و نفرات هر قدر تعیین کردیم و بخواهیم روانه کنند مخصوصا تاکید شد که نبایستی در امور داخلی ما مداخله کنند و همان طور که لنین و تروتسکی اظهار داشته اند که (( هر ملتی خود باید مقدراتش را در دست بگیرد )) زمام امور در دست ایرانی باشد حتی تکلیف کردم که در مقابل اسلحه قیمت بدهیم قبول نکردند و بدین طریق قراردادمان پایان یافت . از جنگل به رشت آمدیم اعلان جمهوریت دادیم تمام طبقات با شادی فوق العاده و چهره های گشاده ما را پذیرفتند و همه نوع در مقام همراهی و کمک برآمدند . با شوق تمام مشغول فعالیت شدیم و به منجیل هجوم کردیم . روزی که منجیل تصرف شد مصادف شدیم با نیروی هشتصد نفری که محرمانه وارد رشت نموده و به کمک چند نفر نادان که اسم نمی برم رشت و انزلی را تصرف کردند و منظره های فجیع ایجاد که جنابعالی همه را به چشم دیده و بهترین شاهد صادقید . ولایات را خراب و دشمن را چیره ساختند . ملت ایران را که با انقلاب مساعد بوده به ضدیت با خود واداشتند ; به من در کمال بی شرمی نسبت دزدی و خیانت و سازش با شاه و انگلیس دادند . به پسیخان و فومن و کسما هجوم نمودند با بنده در مقام مصادمه و جنگ برآمدند چون حقایق تا حدی از نظر مردم مکتوم بود میل داشتم تدریجا قضایا کشف شود به این جهت از مصادمه احتراز کردم و آنقدر در جنگل مماطله و امرار وقت نمودم تا اوضاع بدین طریق که ملاحظه می فرمائید منتهی شد . همان وقت نامه هایی که به مدیوانی نوشتم اوضاع امروزی را پیش بینی کردم و به آنها خاطر نشان نمودم که رونوشتی از نامه های متبادله را برای استحضارتان میفرستم اکنون از جنابعالی داوری می خواهم آیا انقلاب همین است که آقایان دست به کارش شده اند؟ آیا انقلابی ها همین موجودات نازنین و دردانه ها هستند ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر