قسمت چهاردهم (رپرتاژی از جریانات چهار ماهه انقلاب - بخش اول)

نامه زیر را که در حقیقت رپرتاژی از جریانات 4 ماهه انقلاب است میرزا , به یکی از دوستانش که مقیم باکو بوده نوشته است .

هوالحق

23 ذیحجه 1338

آقای یوسف ضیاء بیک

دو روز قبل مژده دادند رشت آمده اید ارادت و اشتیاق مفرط به زیارت شما محرک شد که به عرض این ذریعه اقدام نمایم . چقدر خوشحال می شدم اگر به توفیق ملاقات موفق می گشتم متاسفانه به جهاتی احتمال می دهم که ملاقات غیر ممکن باشد بدین جهت مصمم شدم کتبا جنابعالی را از جریانات چهارماهه انقلاب آگاه کنم . از این نکته خوشوقتم که طرف مصاحبه و مکاتبه ام جنابعالی هستید که کاملا بنده را می شناسید و به هیچ وجه احتیاج نیست خود را به شما معرفی کنم . بنده بعد از زحمات چندین ساله در انقلابات ایران و تحمل لطمات توقف در جنگل , سال گذشته برای دو سه نامه ای که از طرف فرقه بالشویک رسیده بود دلگرم شده از بیراهه پیاده با وجود همه نوع مخاطرات و با یک مشقت غیر قابل تصور به لنکران رفتم تا ملاقاتی حاصل و از عقاید و نیات و طرز مساعدت و دوستی یکدیگر مستحضر شویم . بعد از ورود به لنکران که اوضاع فرقه مزبور را پریشان یافتم مایوسانه برگشتم تا رمضان گذشته نامه ای از پطروسک به من نوشته شد و طلب مساعدت کردند و دو روز بعد , انزلی را با مهاجمه تصرف نمودند . نیروی انگلیس مرتب عقب نشست . رؤساء بالشویک ملاقاتم را در انزلی خواستار شدند برای آنکه بفهمانم که به فرقه بالشویک دوست و متمایل و دارای عقیده صادقانه ام همچنین به منظور عقد مودت محکم با آنها از نظر اخراج نیروی انگلیس به انزلی رفتم پس از ملاقات و مذاکرات به دلایل کافی اثبات کردم که اجراء بعضی از مواد مرامنامه بالشویکی در ایران نه تنها تولید اشکال می کند بلکه همه را به ضد مان می شوراند نتیجه ای که نمی بریم سهل است ضرر خواهیم دید . الغاء مالکیت اراضی در بادی امر دور از حزم و احتیاط است زیرا غالب مالکین رؤساء ایلات و عشایرند که به ایلشان فوق العاده نافذند و به علت الغاء مالکیت سد راه عملیاتمان خواهند گردید . بهتر است قضایا را مسکوت و پایه عملیات خودمان را روی این دو سه پایه بگذاریم : اخراج انگلیسیها از ایران - لغو کاپیتولاسیون و قراردادها - تجهیز کامل ایرانیان برای مهاجمه به هند .

هیچ نظری موجود نیست: