جنگ منجیل (بخش سوم)
مقتولین میدان جنگ که نعششان در صحرای منجیل مانده بود صبح روز بعد به وسیله اهالی دفن گردیدند و مردم گیلان شکست مزبور را به خیانت ((فن پاشن)) مستند کردند و دلیلشان این بود که وجب به وجب از حملات دشمن دفاع نکرد و برای عدم پیشروی برق آسای قوا مهاجم , از پیش , ایجاد موانع ننمود لیکن این ایرادات ظاهرا اساس نداشت چون جنگلی ها نه آموزش جنگ منظم دیده بودند و نه به آن عادت کرده بودند و کیست که نداند جواب توپ با توپ است گذشته از این , وظیفه یک فرمانده لایق آن نیست که با فقدان وسایل و امکانات فنی از طرفی , و سنگینی قدرت آتش حریف از طرف دیگر , نفرات تحت فرماندهیش را بدون اجبار و الزام نظامی به کشتن دهد خاصه آنکه دستور عقب نشینی فن پاشن تا ((رودبار)) بود اما جنگلی ها که شلیک بی انقطاع توپخانه روس , مجال تفکر را از آنها سلب نموده از مقاومت در جلوی خط آتش دست کشیدند و به طوری که بعدا خواهیم دید جنگ های پارتیزانی را به جنگ های منظم ترجیح دادند اما چرا در راه عبور این ستون , ایجاد موانع نظامی نشد حتی پیش بینی لازم هم به عمل نیامد مسئله ایست که از صلاحیت ویژه ی فرماندهان نظامی است , آنچه محقق است این است که از نفرات جنگل در حدود یکصد تن مقتول و در حدود پنجاه تن نیز اسیر شدند عده بیشتری هم مجروح و ناپدید گردیدند . قواء مهاجم بعد از ورود به رشت مرتکب کارهای ناهنجار فراوان شد که فرماندار دولتی رشت (سردار کل) قادر به جلوگیری آنها نگردید یعنی قدرتی برای جلوگیری نداشت . انگلیسیها به مجرد ورود به انزلی اعضاء کمیته سرخ را دستگیر و به قزوین فرستادند . به اسراء در قزوین چه گذشت کسی از آن اطلاع ندارد . فرمانده نیروهای انگلیسی با همراهان روسیش به قفقاز رفت و ژنرال شامپانی فرمانده دیگر انگلیسی را به جانشینی خود در ایران باقی گذاشت .
براوین ( نخستین سفیر کبیر شوروی بعد از انقلاب اکتبر ) بیانیه ای متعاقب واقعه منجیل در تهران منتشر کرد که در آن جملات زیر دیده می شود : (( قزاقان تحت فرماندهی بیچراخف که در منجیل و رودبار به جنگ پرداختند و فدائیان استقلال ایران را به خاک و خون کشیده اند جزء قوا متفقین نبوده , داوطلب و زر خرید جهانگیران انگلیسی اند . ))
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر