توسعه و تکامل (بخش پایانی)

از تاریخ امضای قراداد بین نمایندگان جنگل و قشون روس جهت مراجعت سربازان روس به کشورشان قواء ژاندارمری و قزاق و شهربانی که به ریاست علی نقی خان (ابوالملکی) و سلطان حسن خان (زند) و ماژرعبدالله خان اداره می شدند با تمام نفرات خود در اختیار جنگل درآمدند . اسماعیل خان جنگلی به جای ماژر عبدالله خان به ریاست شهربانی رشت منصوب شد و افسران پلیس را با دستورالعمل های تازه آشنا نمود . حاجی آقا خلیل که از مشروطه خواهان قدیم و از مردان خوشنام و بذله گو بود به ریاست بلدیه (شهرداری) انتخاب و فعالیت های عمرانی را شروع نمود . ارتش روس منظما و بر طبق قرارداد بدون مزاحمت وارد انزلی شده به کشتی ها سوار و عازم بادکوبه می شدند . ابراهیم (شریف) معاون شهربانی رشت که به آزار جنگلیها متهم بود دستگیر و به زندان افتاد , حاجی اسمعیل خان سرابی که پشت جنگلیها را تهدید می کرد به دست نماینده جنگل مشهدی علیشاه سرکوب شد . امیر عشایر خلخالی به پاداش کمک هایی که به مشهدی علیشاه نموده بود به حکمرانی رشت منصوب گردید , سید محمود تامیناتی که بعد از اخراج شدن از جنگل , مجاهدین را لو می داد دستگیر شد و نعش میرزا شفیع (عضو تامینات) را دریا به ساحل افکند , سید آقایی و آقا جواد گل افزانی (دو عضو مهم جنگل) به اتهام ارتکاب خلاف محاکمه شدند و ریش آقا محمد رسول گنجه ای به علامت مجازات تراشیده شد , ادیب السلطان (سمیعی) که متهم به سوء استفاده در امر میرآبی شده بود بازداشت گردید و خود جنگل امور میرآبی را به دست گرفت , معین همایون رئیس دارایی رشت ترور شد و شهرت یافت که اسکندر خان (امانی) مباشر قتل بوده اما بعد از تحقیقات کشف شد که شهرت بی اصل بوده و مرتکب قتل , ابراهیم نام زنجانی است که به کمک غلامحسین نام پاسبان به دستور حاجی احمد کسمایی به این کار مبادرت ورزیده است , قاسم خان مجاهد و یوسف خان معروف به (ارمنی) به دستور احسان الله خان در مقام ترور حاجی معین الممالک (مژدهی) برآمدند و نزدیک قلمستان رشت به درشکه حامل وی حمله کردند اما گلوله از سلاح کمریشان در نرفت و سوء قصد کنندگان موفق به فرار شدند .
در این زمان در تهران قحطی و هرج و مرج حکمفرمایی می کرد , طبقات بی بضاعت از علف بیابان و پوست خیک و لاشه حیوانات تغذیه می کردند و برنج و گندم و جو نایاب بود . به دستور دولت یک نوع آشی به نام ((دم پخت)) در معابر فروخته می شد که هر که از آن می خورد ورم می کرد و بعد از چندی چشم از جهان می بست . معلوم شد کاسب های عالی شان پایتخت , گوشت مردار را در آش می ریختند تا نفع بیشتری ببرند ; در این هنگام جنگلیها دویست خروار برنج از عشریه های جنسی را که وصول نموده بودند برای مردم نیازمند و قحطی زده تهران فرستادند و تعهد کردند ماهیانه ده هزار تومان به کمیسیون اعانه ای که در رشت به عضویت حاجی سید مهدی علوی (بازرگان) و حاجی آقا رضا (مطبعه)‌ و میرزا محمود خان (معاون کارگزاری) و اسکندر خان امانی تشکیل می یافت به نفع درماندگان و قحطی زدگان بپردازند .

هیچ نظری موجود نیست: