نمای داخلی خانه میرزا کوچک خان

نمایندگان سیاسی (بخش دوم - نمایندگان شوروی در ایران)

براوین کنسول تزاری روس در خوی بود که با قبول رژیم جدید روسیه به عنوان سفیر کبیر شوروی در 12 ژوئیه 1918 به تهران آمد و حامل پیامی از لنین رئیس شورای کمیسرهای ملی بود لیکن سفیر سابق تزاری حاضر نشد سفارتخانه را به او تحویل دهد و لذا دولت ایران برای سفیر تازه وارد محلی اجاره کرد اما در ایجاد روابط رسمی و سیاسی تعلل ورزید . براوین در 21 ژوئیه 1918 بیانیه زیر را منتشر ساخت : ((چند روز است این جانب وارد تهران شده و تا اندازه ای دید و بازدیدهای خودم را انجام داده ام اینک به موجب این بیانیه اعلام می دارم که حاضرم برای الغاء تمام معاهدات نامشروع که به زور سرنیزه دولت سرنگون شده تزاری از دولت ضعیف ایران گرفته شده است با هیئت دولت ایران وارد مذاکره شوم و حاضرم به نمایندگی دولت انقلابی روسیه بعد از فسخ امتیازات یک معاهده شرافتمندانه بین دولت ایران و دولت خود امضاء نمایم .))
دولت ایران به استناد اینکه نامبرده فاقد اعتبارنامه رسمی است با وی وارد مذاکره نشد و براوین چندی بعد نامه ای به وزارت خارجه ایران نوشت و اطلاع داد که دولت شوروی حاضر است ملت همسایه اش ((ایران)) را از فشار سرمایه داری بیگانه خلاص کند و نماینده مزبور تصدیق دارد که تمام امتیازات سابق روسیه در ایران از قبیل معدن - حمل و نقل - جنگل - ماهیگیری و غیره که به زور سرنیزه و با مساعدت بعضی از رجال ایرانی اخذ شده است کلا بی اعتبارند اما دولت کمافی السابق به اظهاراتش وقعی ننهاد و براوین از بی اعتنائی دولت نسبت به خود رنجیده و ناچار کشور را ترک نمود و عازم افغانستان گردید و بعدا شنیده شد که در غزنین به قتل رسیده است . متعاقب تعرض براوین و ترک ایران کولومیتسف در زمان حکومت شائومیان در 26 ژوئیه 1919 به ایران آمد و عهدنامه ایران و شوروی حاوی 16 ماده را که لغو امتیازات و قروض و تحویل خطوط راه آهن و ساختمانهای بندری و همه چیزهایی را که بعدا در قرارداد 1921 گنجانیده شد با خود به ایران آورد لیکن نخست وزیر ایران وثوق الدوله وی را به رسمیت نشناخت و سفیر تزاری روس در تهران اعلامیه ای در آبانماه 1297 شمسی صادر و خود را نماینده قانونی دولت روسیه معرفی کرد و چون کولومتیسف نیز بیانیه ای منتشر ساخت که در آن نمایندگان تزاری ((خائن)) و بیکاره قلمداد شدند لذا وثوق الدوله به اشاره مقامات انگلیسی به استاروسلسکی افسر ضد انقلابی روس که در خدمت ایران بود ماموریت داد که نماینده مزبور را دستگیر کند , کولومتیسف از ماجرا آگاه و به لنکران رفت تا جریانات را به دولت متبوعش گزارش دهد و از آنجا به مازندران عزیمت نمود , ژاندارم های ایران که خط سیرش را حسب تعلیمات واصله از مرکز زیر نظر داشتند نامبرده را در محلی موسوم به پلنکان دستگیر و به قزاق های استاروسلسکی تسلیم کردند و عاقبت به دست فیلیپ اف که او نیز از افسران روسی ضد انقلاب و معاون استاروسلسکی بود به قتل رسید و جواهراتی را که همراه داشت به تصرف افسران روسی درآمد و بدین طریق معاهده ایران و شوروی که نماینده مزبور حامل پیش نویسش بود به امضا نرسید و قره خانیان رفیق همراهش نیز به دستور دولت تسلیم انگلیسیها گردید .

هیچ نظری موجود نیست: