فراز و نشیب جنگل (بخش چهارم)
مفاخر الملک که نام کوچکش ((محمد علی)) و اهل اصفهان بود در سال 1316 قمری به رشت آمد و به طوری که می گفتند در بقعه ((خواهر امام)) که ملجا و پناهگاه غربا بوده منزل داشت و از نامه نویسی و عریضه نگاری امرار معاش می نمود .
بعد به ملاحظه حسن خط و شیوه تحریر به منشی گری ((حاجی معین السلطنه رشتی)) که از مالکین گیلان بود دعوت شد و کارش بالا گرفت و مشاور حقوقی او و برادرش (حاجی ابوالحسن معین التجار) گردید و چون از جاه طلبی چیزی کم نداشت مراحل ارتقا را طی کرد و مشاور کنسولگری روس شد و در سمت اخیر , افراد دستگیرشده به نام ((جنگلی)) را شخصا بازجویی نموده و به آنها بد و بیراه می گفت و به چوب می بست ; بدین طریق مورد اعتماد کنسول روس قرار گرفته و طولی نکشید که به ریاست شهربانی رشت منصوب گردید .
دولت ایران هرچه در این باب اعتراض نمود که کنسول روس حق ندارد در یک نقطه از خاک ایران رئیس شهربانی تعیین کند به خرج کسی نرفت . تا اینکه در غیاب فرماندار گیلان (( آصف الدوله)) که به تهران احضار شده بود , مفاخرالملک کفالت حکومت ایالتی را نیز یدک کشید و در این سمت بود که عازم سرکوب جنگلی ها شد به این امید که مزاحمین دولت امپراطوری روس را گوشمالی دهد و سرجایشان بنشاند . همراهانش در این سفر عبارت بودند از حاجی تقی فومنی و مهدی خان (کرمانشاهی) که شخص اخیر پیش از تسلط جنگلی ها نایب الحکومه فومنات بوده و تفویض مجدد این سمت به وی وعده داده شده بود ; از دیگر همراهانش داش دمیر بود که مرد متهور بی باکی بود که سابقه جنگجویی زیادی داشت ودیگرانی مثل پطرس خان ارمنی - رجب دهنده ای و اشجع الدوله اسالمی .
جنگلی ها از قبل , از حرکت این ستون به اصطلاح جنگی اطلاع یافته و پیش از آنکه آنها شبی را در کسما به روز آورند به آنها حمله بردند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر