در آرامگاه دکتر حشمت
بعد از قرائت اعلامیه و ابراز احساسات ممتد حاضرین نسبت به میرزا و جنگلیها ; جمعیت چند هزار نفری قرق کارگذار که در راسشان میرزا قرار داشت هلهله کنان به سوی چله خانه که آرامگاه دکتر حشمت در آنجا واقع است متوجه شدند . میرزا نطقی بر سر مزار دکتر ایراد نمود که هم کوتاه و هم به زحمت شنیده می شد زیرا ملایم و آرام حرف می زد و تاثر شدید و هیجانات باطنی او مانع بلند ساختن صدا و قدرت تکلم بود , نطق میرزا به نکوهش از اعمال وثوق الدوله شروع و به خیانت رجال بیگانه پرست ایرانی ختم شد . ضمن ابراز تنفر از قرارداد و اینکه از سرتاسر این پیمان خباثت و خیانت می چکد به شهید شدن یکی از بهترین یاران صمیمیش (دکتر حشمت) اشاره نمود و گفت با فقدان این مرد بزرگ هنوز کمرمان راست نشده است , این ضایعه برای ما بسیار گران و تحملش بسیار سخت بود . از خداوند می خواهم ما را موفق بدارد تقاص خونش را از جلادان خون آشام بگیریم . آنگاه احسان الله خان رشته سخن را به دست گرفت و با خواندن این شعر :
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند ؟
به روح شهداء آزادی درود فرستاد و فجایع انگلیسیها را در ادوار مختلف و مخصوصا در دوران اخیر به تفصیل شرح داد و بیان نمود چگونه این دولت غدار آزادمردان این سرزمین را به خاک و خون کشیده و از دم تیغ بی دریغ گذرانیده است , احسان الله خان گفت : حالا نوبت انتقام فرا رسیده , وقت آن است که دوش به دوش ارتش کارگران و دهاقین شوروی که رژیم جبار سیصد ساله را سرنگون ساخته اند علیه دشمن مشترک بجنگیم و خائنین مملکت را بدار بیاویزیم و طومار حیات سراسر خدعه و تزویر و خیانتشان را در هم نوردیم . ما به شعارهای مردم فریب خط بطلان کشیده ایم . تهران مرکز فساد و مامن دزدان سیاسی و جای تحریکات انگلیسیها است . اقامتگاه خائنینی است که مملکت را برای بیگانه قباله کرده اند . ما باید این مرکز فساد را بر روی دزدان خراب کنیم و انتقام خون شهیدانمان را از جباران داخلی و خارجی بگیریم . جملات نطق احسان الله خان که با یک عالم شور و هیجان اداء می شد تکان دهنده بود و دلها را به لرزه در می آورد و تجسمی از فوران یک کوه آتشفشان بود ; نامبرده در پایان نطقش قائد انقلاب سرخ لنین را به وجه مؤثری ستود و با بلند کردن فریاد زنده باد ارتش انقلاب به گفتارش خاتمه داد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر