ورود جنگلیها به رشت (قسمت سوم)


ایران که یکی از قطعات آسیا و اهالی ایران که یک قوم از اقوام دنیا هستند سالهاست در دست استبداد مقامات جور و امراء خودسر وخوانین جاه طلب و رؤساء شهوت ران و اربابان بیرحم و مروت به صورت مخروبه ای در آمده که هر ناظر متفکر از دیدن آن همه منظره های اسفناک دچار بهت و حیرت می شود . در قرون اخیر سیاست جهانگیرانه همسایگان همسایه آزار ما , دولت استعماری انگلیس و حکومت جابر تزاری روس ضمیمه مظالم و تجاوزات فرمانروایان جاه طلب ایران شده , برای اسارت این قوم مظلوم در صحنه این خرابه های غم انگیز عرض اندام نموده سهل ترین وسیله اسارت این کشور و مردم آن را همدستی و تقویت سلاطین جور و امراء و بزرگان جبار دانسته تسلط آنان را برسایرین تایید وتقویت می کنند . این قصابان مسلخ ایران با استفاده از مقاصد همسایگان طماع آنچه را که در حیطه قدرت و توانایی داشتند درباره زیر دستان اعمال نموده , ذره ای از مظالم خودداری نکرده اند ; حال ایران و ایرانی بدین منوال بود تا سال 1324 قمری که عده ای از متفکرین و عناصر حساس مطلع و دل سوز که از حقوق ملت و خصوصیات خود و دیگران آگاه بودند بنای مطالبه حقوق ملی را گذاشتند و آزادی را که حق مشروع همه بود خواستار شدند , به تدریج انقلاب مشروطیت شروع گردید . محمد علی شاه پادشاه مستبد مطلق العنان خلع و مجلس ملی تشکیل و احمد شاه به سلطنت دولت مشروطه ایران رسید . متاسفانه به علت عدم تفکر و تعمق پیشقدمان آزادی , همان امراء و خوانین ستمگر مجددا زمام امور را بلطایف الحیل بدست گرفته , انقلاب را به نفع خود سوق دادند . نتیجه آنکه نهضت مقدس و فداکاری ملت به جای منفعت , مضرت بخشید . در سابق به نام سلطنت مستبده و این بار به نام سلطنت مشروطه همان سلطه و اقتدار و همان جور و ستم را اعاده دادند .
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست: