دوران تحول (بخش نخست - زمامداری وثوق الدوله <بخش دوم>)


به تاریخ 11ج/1/ 1335 - بعد العنوان

این شرح را به طور خصوصی عرض می کنم . البته از وضع کنونی و پیشرفتهای قابل تقدیر قشونهای دولت امپراطوری در فرونتهای ایران و تخلیه و فرار نمودن قشونهای عثمانی و تصرف همدان و سایر شهرهای اشغال شده عثمانی ها از یک طرف و از طرف دیگر پیشرفت قشون انگلیس در بین النهرین و سقوط کوت العماره و عزیزیه و تهدید بغداد که احتمال قوی می رود تا این هفته به تصرف انگلیس درآید شنیده اید با این تفاصیل و پیش آمدهای خوب حقیقتا انصاف نیست که از شرارت و غارتگری یک مشت جنگلی در گیلان جلوگیری و موجبات قلع و قمع آنها فراهم نیاید و تعجب است با جدیتی که می شنوم مسیو بلم کنسول دولت بهیه در این موضوع دارند چرا این کار باید اینقدر طول بکشد در این موقع اگر سیصد الی چهارصد نفر از قشون دولت امپراطوری را بتوانند به همراه طالشیها بفرستند یقین دارم با کمال سرعت به این کار خاتمه داده خواهد شد . به خصوص اگر امیر مقتدر را هم امیدوار و مسئول قرار دهید . به عقیده من موقع را نباید از دست داد و همین مراسله را به نظر جناب کنسول برسانید که زودتر اقداماتی بفرمایند و از نتیجه مرا مطلع سازید و الا اگر از طرف خلخال و آن صفحات بخواهید اقدام کنید خبط عظیمی است زیرا آنها اطلاع از جنگلهای گیلان ندارند , می ترسم باز اسباب پیشرفت جنگلی فراهم شود ; چنانچه در وقعه مفاخر الملک مرحوم موفق شدند . در هر حال با جناب کنسول مذاکره فرموده و محتمل است تا این هفته جناب ژنرال باراتف هم مراجعت کنند به طور یقین ایشان هم شریک عقاید من خواهند بود .

وزیر داخله - فتح الله اکبر

نامه مزبور بدون آنکه تفسیر شود نیت نویسنده اش را آشکار و خواننده ارجمند را متوجه طرز فکر اولیا امور در آن زمان می سازد . حکومتی که رئیسش وثوق الدوله و وزیر کشورش سپهدار است می بینید چگونه از یک فرد نظامی بیگانه که خاک وطنش لگد کوب سربازان اوست با احترام نام می برد و با چه لحن مسخره ای متوقع سرکوب شدن یک مشت ایرانی وطن پرست به دست خارجیان است . وثوق الدوله پس از استحضار از نتیجه مذاکرات حاجی آقا شیرازی تصمیم به اقدام خصمانه گرفت . سید محمد بیرجندی (تدین) داوطلب شد از نظر حزب دموکرات جنگلیها را وادار به تسلیم کند و سلاحی که برای نیل به موفقیت به همراه داشت منطق و بیان قوی بود و به شرحی که در سابق دیده ایم توفیقی در این باره نصیبش نگردید . وثوق الدوله بعد از این ماجرا سردار معظم خراسانی را برای حکومت گیلان در نظر گرفت . رضا افشار رئیس مالیه گیلان به شیطنت های سیاسی اش کمابیش ادامه می داد و دسائسش به جایی رسیده بود که میرزا و حاجی احمد را که به هم پیوستگی شان بسان جوزا بود به طرز بی سابقه ای از هم جدا نمود به حدی که طرفین برای مقابله با یکدیگر به صف آرایی برخاستند و این موقعی بود که به وثوق الدوله فرصت داد نیروی کافی به عزم سرکوبی جنگلیها به منطقه گیلان بفرستد .

انگلیسیها وقتی ملاحظه می کنند که نقشه ی طرح شده شان بدست نخست وزیر ایرانی الاصل در مقام عمل و اجرا است , نامه ای به جنگل فرستاده تقاضای ملاقات می کنند و روز هشتم حمل 1298 را برای این ملاقات تعیین می نمایند . ناگفته نماند که در دوره متارکه جنگ بین جنگلیها و افسران انگلیسی , گاهی ملاقات هایی صورت می گرفته است . جنگل پاسخ می دهد که ملاقات میرزا به روز تعیین شده مقدور نیست و به روز نهم حمل یعنی یک روز بعد موکول شود . این بار انگلیسیها نامه ای به ضمیمه اتمام حجت به جنگل ارسال و تاکید می نمایند که میرزا با همراهانش تسلیم شود و چنین استدلال می کنند که دولت انگلیس با دارا بودن مشارکت در اصلاح ادارات کشور ایران نمی تواند پای بند احترام قراردادش با جنگل باشد .

هیچ نظری موجود نیست: