ایدئولوژی جنگلیها (بخش پنجم)
جنگلیها مصمم بودند مادام که به هدفشان نرسیده و موفق به اخراج نیروی بیگانه نشده اند به آرایش سر و صورت نپردازند و بنابراین طول مدت اقامت در جنگل آنها را به شکل مخلوقات ما قبل تاریخ و هیاکلی جسیم و رعب آور در آورده بود که هر زمان نامی از آنها برده می شد آدمی در ذهن تجسم می یافت ستبر , خشن , با ابروانی پر پشت و سینه های گشاده و چشمانی از حدقه بیرون زده و
قیافه های عبوس و خشمناک که ریش های بلندشان تا ناف رسیده و گیسوان انبوه و ژولیده شان تا شانه ها فرو هشته است .
یک کلاه نمدی سیاه بر سر و یک کت ضخیم پشمین (چوخا) بر تن , کفشی از چرم گاومیش (چموش) به پا و کوله باری سنگین به پشت وچماقی از چوب ازگیل در دست , یک تفنگ ورندل یا حسن موسی به دوش , یک داس و یا دهره آویخته به کمر و چند قطارفشنگ حمایل , که بر روی هم داستان اساطیر و پهلوانان افسانه ای را زنده می کردند . این وضع تا زمانیکه هنوز مسئله تشکیلات نظامی مطرح نشده و جنگلیها در دایره محدودی از قدرت می زیستند ادامه داشت .
بعد از اینکه کار نهضت بالا گرفت و افسران تعلیم یافته وآشنا به فنون نظام به خدمت جنگل در آمدند , در وضع و ترکیب نفرات نیز تغییراتی بروز نمود و به فرم نظامیان متشکل شدند . معهذا جمعی از جنگلیان قدیم به همان لباس و هیات پیشین باقی ماندند چون به نظر آنها , توسعه و تکامل فعلی , انحراف از عهد ومیثاق گذشته را ایجاب نمی نمود . خود میرزا از جمله کسانی بود که قیافه جنگلیش را با ریش و گیسوان و کلاه بوقی نمدی و چموش ولایتی در تمام مدت نهضت حفظ نمود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر